داداشی

ساخت وبلاگ

و در هبوط
ذره ذره
چیزی کم میشد
چیزی زاده میشد
یادی عمیق از روح گم شد
جسم زاده شد
هاله ای از درک
بر پیشانی نشست
عقل حاصل شد
و جسم آنگاه
آوار شد بر جاذبه
و در تنفس فضای موجود
احساس معنا گرفت
و اینگونه
ما
زمانها و زمان‌ها
مدهوش عمق گشتیم...
تو یادت نیست
اما من
درونم
چیزی زنده است
و خوب یادش هست
از اولین گام
و او
تشنه ی یاد عمیقی است
که در تو
دیگر نیست

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 70 تاريخ : سه شنبه 16 اسفند 1401 ساعت: 23:20

و اگر تنها لحظه ای مانده باشد برای بودن یا رفتن همه اش امید و تقاضا است برای ذره ای بخشش از تو... داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 128 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 5:55

و من سالهاست

ساکن سرزمین بهارم

روزاروز 

مست حضور عمیق گلی

در باغ اردیبهشت

که عطرش جاری است

در لحظه های بهشت

و من

مقیم لحظه آغازم

هیچ جا نخواهم رفت

که اینجا

مکان ملاقات من است

با مفهومی از جنس "نو"

با دختری به نام

"تو"

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 122 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 5:55

مندر مسیر بالاو در عبور ازنگاه های شاد ذره های پر امیدمی رومبه استقبال ابدی گاه های نا تماممی نشینم به نگاهمی رقصم در طلوع...درونمآکنده از ایجاد و مملو از قلب های منیر وبرونمشوق می زاید و حرف می باردآرام و آهسته و جاودان...آری اینجاستمبدا بی آغازو اینجاست مقصد بی پایانهمانجاست که منساده و بی صدادر اتصالی پیوسته و همیشگیتو را لمس می کنمو در این ارتباط بی واسطهغریب می شوم با خودقریب می شوم با توو در این غربترنگ می بازم در بازی جسم و در این قربترنگ می گیرم در رقص روح...آری اینجاست که دیگراز هیچ رفتنی عبور نخواهم کرداینجاست ماوای نا تماماینجاست مکان ملاقات منبا سلام های بی کلامو همینجاستکه دیگر خوب می دانمکه دیگر خوب می بینمو به یاد می آورممنزاده شده ام... داداشی...ادامه مطلب
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 127 تاريخ : يکشنبه 11 ارديبهشت 1401 ساعت: 5:55

در دوردست ها
باغی است
ساخته از
من و تو
بر دروازه اش
قفلی دارد
که کلیدش واژه ای است
از جنس "ما"
بیا دل در دل دهیم
و هر روز عزم تازه کنیم
برای گام های بلند تر
برای زود تر رسیدن
به آن مکان دور دست.
بیا برسیم آنجا
که آنجا
ماوایی است
پر رنگ و پر آواز
که آنجا
باغی است
به نام
خوشبختی..

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399 ساعت: 21:36

توجزو همان کمتر کسانی هستیکه بیشتر به یاد می مانی میان این همه اتفاقدر لابلای سالها«ترانه مبهمی از خاطره»که من گوش می سپارم اما هنوز مبهمیدر انگاره های زمان خورده آنقدر که حتی به یاد ندارمکی تو را شرو داداشی...ادامه مطلب
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 113 تاريخ : سه شنبه 21 بهمن 1399 ساعت: 21:36

گوش کن
به لبخند ثانیه ها
میشنوی؟
آوای رنگ و احساس را؟
نگاه کن
به افق نزدیک
و خوب تماشا کن
که در چند گاه آتی
در بزنگاه وصل تن ها مان
بزمی طلوع خواهد کرد
شادانه و عاشقانه
و تو دعوتی
به مولود گاه واژه ای
به نام 'ما'

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 147 تاريخ : پنجشنبه 29 اسفند 1398 ساعت: 3:58

گوش کن
به لبخند ثانیه ها
میشنوی؟
آوای رنگ و احساس را؟
نگاه کن
به افق ایجاد
و خوب تماشا کن
که امروز
در بزنگاه وصل تن ها مان
بزمی طلوع میکند
شادانه و عاشقانه
و اینجا
مولود گاه واژه ای است
به نام 'ما'

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 138 تاريخ : پنجشنبه 29 اسفند 1398 ساعت: 3:58

و کسر امروز
حاصل تفریق دیروز است

ای انسان!

در محاسبات عمر
جمع بیشتر از ضرب 
و جذر بیشتر از توان

اثر دارد!

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 146 تاريخ : دوشنبه 7 بهمن 1398 ساعت: 5:01

زود میگذرد!
آنقدر زود که ذهنم به سرعت گذر لحظه ها نمی رسد
و در این تندیِ بی سکون
در تلاشم
برای برداشتن تکه تکه ها

میدانی!

گاهی برای از دست ندادن لحظات
مشت مشت بردار
و بدان اینگونه
کمی خاطرات اندوه
خواهی داشت
که خوب می ارزد
به آنها که برداشتی...

آستینهایت را بالا بزن
و در جاری عمر
عمیق تر جستجو کن
تکه های خوب سنگین ترند
و آرام تر می گذرند...

و اِی خود!
در این سیلان
آرام باش و عمیق

داداشی...
ما را در سایت داداشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4dadasheee4 بازدید : 154 تاريخ : سه شنبه 12 شهريور 1398 ساعت: 19:06